«معلم و مربی» 2 بازوی تربیت

0 Comments

این روزها بیش از هر زمان دیگر می‌توان جای خالی مربیان پرورشی را در مدارس احساس کرد تا با آشنایی به آسیب های اجتماعی خصوصاً در فضای مجازی، راهنما و مصونیت بخش دانش‌آموزان باشند و فرا رسیدن «هفته امور تربیتی» فرصت مغتنمی است برای آنکه جایگاه مربی پرورشی در مدرسه احیا شود.

«معلم و مربی» 2 بازوی تربیت

سمنان اسپرت ـ محمود فرشیدی در یادداشتی نوشت: این روزها ‌پیدایش برخی هنجارشکنی‌ها در جامعه، خصوصاً با نقش آفرینی موثر جوانان می‌تواند زنگ هشداری باشد که مدارس ما آنگونه که انتظار می‌رود کارآیی ندارند و نتوانسته‌اند ارزش‌های ملی و دینی را در وجود فرزندان میهن اسلامی نهادینه کنند. البته در نگاهی گذرا می‌توان کرونا را به عنوان متهم اصلی قلمداد کرد که موجب تعطیلی کلاس و مدرسه از طرفی و آزاد شدن فضای مجازی از طرف دیگر شد، در نتیجه نوجوانان و جوانان مورد هجوم آموزه‌های ساختار شکنانه در رسانه‌های تحت مدیریت بیگانگان قرار گرفتند، هر چند این اندازه قبض و بسط مدرسه و اینترنت در کشور ما خود جای تأمل داشت و شاید در کمتر کشوری نمونه داشته باشد. اما در نگاهی عمیق‌تر، باید اعتراف کرد حتی در دوران قبل و پسا کرونا هم مدرسه به عنوان نهادی که مسؤولیت سنگینی در تربیت آینده سازان کشور را بر اساس تعمیق هویت ملی و دینی ایرانیان بر عهده دارد ، نیازمند توجه و حمایت ویژه است و باید عوامل تضعیف نقش آفرینی مدرسه را طی سال‌های دور و نزدیک شناسایی و ریشه یابی کرد. به نظر می‌رسد یکی از عوامل سازمان یافته در این ریشه یابی، نفوذ جریان غربگرا در نهاد تعلیم و تربیت دانست، این جریان طی چهل و چند سال گذشته از هر فرصتی برای پیگیری هدف خود یعنی ایدئولوژی زدایی از آموزش و پرورش، بهره گرفته است و در دوران مدیریت طولانی اصحاب این تفکر بر عالی ترین سطوح آموزش و پرورش، برنامه‌های متعددی را به اجرا در آورده است، که از جمله می‌توان به طرح‌ نظام جدید متوسطه اشاره کرد که هیچگونه اشاره‌ای به فعالیت‌های تربیتی و پرورشی نداشت و علاوه بر آن با پیش‌بینی پنجره‌های باز، به دانش‌آموزان دختر و پسر امکان می‌داد تا در ساعات بین مدرسه سری به پارک بزنند. از دیگر برنامه‌هایی که به صورت نرم به اجرا در آمد، تنزل شاخص‌های والای معلمی بود که با کمرنگ کردن گزینش عملیاتی شد اما بی تردید ریشه‌ای ترین ضربه‌ای که این جریان به پیکر آموزش و پرورش وارد ساخت حذف تدریجی نظام تعلیم و تربیت، الگو و تراز بود؛ الگویی که در دوران شهیدان رجایی و باهنر طراحی و عملیاتی شد و چندین سال همچون نگینی بر تارک آموزش و پرورش درخشید. در نتیجه هدف نظام تربیت معلم طی دهه‌های گذشته است که اینک آموزش و پرورش در شرایطی بحرانی نیازمند چند صد هزار معلم است و به ناچار هر کس که دارای مدرک کارشناسی است را به عنوان معلم به کلاس می‌فرستد، بدون اینکه دوره های تخصصی کافی تربیت معلم را دیده باشد یا فرصتی کافی برای بررسی صلاحیت‌های اعتقادی و برجستگی های شخصیتی و هنر معلمی اش وجود داشته باشد. ضربه دیگری که بر پیکر آموزش و پرورش وارد شد، حذف معاونت پرورشی بود با این توجیه که معلم هم کار آموزش می‌کند و هم کار تربیتی، اما واقعیت آن است که هدف مدرسه تربیت می‌باشد. «آموزش» و «پرورش» دو ابزار و دو راهکار در خدمت تربیت هستند اما غلبه کار معلم آموزشی است، در حد فرصت با رویکردی تربیتی، تلاش‌هایی را انجام می‌دهد در حالی که فعالیت های پرورشی، عمدتاً با مشارکت دانش‌آموزان و در اوقات فراغت صورت می‌گیرد و طبعاً با هدف تربیت، و بدین ترتیب تعارضی بین فعالیت‌های معلم و مربی پرورشی وجود ندارد، زیرا هر دو با هدف مشترک تربیت در دو قالب متفاوت فعالیت می‌کنند و مکمل یکدیگرند. این روزها بیش از هر زمان دیگر می‌توان جای خالی مربیان پرورشی را در مدارس احساس کرد تا با آشنایی به آسیب های اجتماعی خصوصاً در فضای مجازی، راهنما و مصونیت بخش دانش‌آموزان باشند و فرا رسیدن «هفته امور تربیتی» فرصت مغتنمی است برای آنکه جایگاه مربی پرورشی در مدرسه احیا شود و ارتقا یابد و بار دیگر مربیان پرورشی به عنوان هدایت کننده و هماهنگ کننده‌های فوق برنامه دانش آموزان شور و نشاطی تازه به مدارس ببخشند. پایان پیام/

برچسب‌ها:,

دیدگاهتان را بنویسید